عقاید معتزله (توحید)مهمترین مبحث کلام از مسائل مختلف را توحید خداوند تشکیل میدهد و این درحالی است که ضرورت ادیان بر این اصل اقامه شده است ولی با این حال عدهای در دامن امت اسلام به تبیین و تفسیر ناصحیحی از توحید پرداختهاند و با خدشه بر توحید مدعی ثبوت توحید هستند. توحید نزد معتزله از این قبیل است. در این مقاله به نقد و بررسی توحید نزد معتزله توجه شده است. ۱ - توحید نزد معتزلهتوحید دارای مباحث مختلفی است. از مباحث توحیدی چیزی که مورد تاکید معتزله قرار گرفته است، توحید صفاتی است و آن چه که مورد انکار ایشان واقع شده است توحید افعالی است. به همین صورت مبحث توحیدی معتزلیان را در دو عنوان توحید صفاتی و افعالی پی میگیریم. ۱.۱ - توحید صفاتیمبحثی از خداشناسی که به بررسی صفات خداوند و نسبت بین این امور با ذات الهی پرداخته، به عنوان توحید صفاتی یا توحید در صفات، در مکتب کلامی ذکر شده است. در این مقوله صفات ازلی که صفاتی زائد بر ذات هستند، انکار میشود و به ثبوت صفات به صورت عینیت با ذات تاکید میشود. ۱.۱.۱ - موقعیت نظریهدر واقع نظریه عینیت صفات با ذات و انکار صفات ازلی در برابر افکار و عقاید اهل حدیث و صفاتیه و بالتبع اشاعره میباشد. اهل حدیث و اتباعشان در این مساله خداوند را ذاتی با صفات ازلی تصور نموده است و از این رو قائل هستند که صفات ازلی همه قدیم هستند و از محدوده خلقت خارج میباشند. معتزله قدم را در صفات قبول ندارد؛ زیرا موضوع قدم صفات یعنی ازلیت صفات را منکر شدهاند. [۴]
الاسفراینی، طاهربن محمد، التبصیرفی الدین، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۸۳م، الطبعة الاولی، ص۶۳.
در نتیجه موقعیت توحید صفاتی معتزله برای ابطال صفات ازلی اهل حدیث و بالتبع اشاعره بیان شده است.۱.۱.۲ - استدلال معتزلهاستدلال معتزله مبتنی بر این است که قدم وصف خاص ذات الهی است و هیچ امر دیگری حتی صفات خداوند به این وصف توصیف نمیشوند و همچنین اگر صفات خدا مانند ذات او قدیم باشند، با مبانی دیگر توحیدی مانند عدم همانندی و عدم ترکیب و شریک نداشتن در ذات و وصف در تضاد میشود؛ زیرا در این صورت علاوه بر ذات الهی عالمیت و قدرت و حیات و... نیز قدیم میشوند و خداوندی مرکب از اجزاء تشکیل میشود که تماما در وصف قدم شریک و همانند یکدیگر هستند. بنابراین معتزله با انکار ازلیت و قدم صفات زائد بر ذات به توحید در صفات و عینیت ذات و صفات معتقد شدهاند. [۵]
البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷م، الطبعةالثانیة، ص۹۳.
۱.۲ - توحید افعالیعدهای با درک ناصحیح از توحید در نسبت بین خداوند و افعال بندگان دچار اشکال عقیدتی شدند. این عده با استدلال بر اینکه خداوند خالق هر چیزی است، افعال بندگان را در عمومیت این مخلوقات جای داد و معتقداند که همه اشیاء و افعال مخلوق خداوند است. نتیجه این تفکر این است که انسانها در اعمال و رفتار خود تاثیری نداشته باشند. به همین جهت تفکر جبرگرائی در افعال به عنوان نتیجه توحید افعالی در اهل سنت پذیرفته شد. ۱.۱.۱ - موقعیت نظریهمعتزلیان انکار توحید افعالی را در برابر مرجئه و اهل حدیث بیان نمودهاند. این گروهها با تعریف و درک ناصحیح از توحید افعالی به جبرگرائی و خلق افعال بندگان توسط خداوند معتقد شدند. معتزله با برخورد با جبرگرائی برای نفی آن به مبنای جبر که همان توحید افعالی اهل حدیث باشد، تعرض نمودند و با انکار آن ریشه و اصل، جبر را در استدلالهای خود در بوته نقد و رد واقع ساختند. شهید مطهری در این باره میگوید: [۹]
شهید مرتضی، مطهری، علم کلام، بی تا، ص۳۸.
معتزله به همین جهت که طرفدار عدلند، منکر توحید در افعالند. میگویند لازمه توحید افعالی این است که بشر خود خالق افعال خود نباشد، بلکه خدا خالق افعال او باشد و چون میدانیم بشر در آخرت از طرف خداوند پاداش و کیفر میگیرد پس اگر خداوند خالق افعال بشر باشد و در عین حال به آنها پاداش و کیفر برای کارهایی بدهد که خود نکردهاند بلکه خود خدا کرده است، ظلم است و بر ضد عدل الهی است. معتزله توحید افعالی را بر ضد اصل عدل میدانند؛ از اینرو معتزله درباره انسان به اصل آزادی و اختیار قائلند و سخت از آن دفاع مینمایند، بر خلاف اشاعره که منکر آزادی و اختیار بشرند.۱.۲.۲ - نقد توحید معتزلیانگرچه نفی صفات ازلی زائد بر ذات و رد آن و همچنین نفی جبرگرائی از مبانی معتزله در توحیدی است که ارائه میدهند اما با توجه به حقیقت معنای توحید و ارتباط مبانی و آثار و نتایج این مباحث، به این نتیجه میرسیم که معتزله در اثبات توحید دچار شبهه شدهاند و نتوانستهاند بطور صحیح به تبیین مبحث توحید بپردازند. به فرموده امام صادق (علیهالسّلام) الحاد و تشبیه در مبانی توحیدی معتزله درج شده است و به همین دلیل مورد طرد و لعنت آن حضرت واقع شدند: لعن الله المعتزلة ارادت ان توحدت فالحدت و رامت ان ترفع التشبیه فاثبتت خداوند معتزله را لعنت کند، معتزله خواست توحید را بیان کند به الحاد دچار شد و خواست تشبیه را رد کند، اما تشبیه را اثبات کرد. دفع و رفع الحاد و تشبیه از ساحت توحید، دغدغه معتزلیان بوده است اما با مبانی معتزلی جز تشبیه و الحاد و انکار توحید ، چیز دیگری به اثبات نمیرسد. تفویض به معنای استقلال بندگان در افعال و اعمال خویش و عدم دخالت و قدرت و اراده خدا در افعال بندگان و نفی اعتماد و توکل و تاثیر دعا، از جمله شواهد برای الحاد و انکار توحید توسط معتزله است. در نتیجه تفکر توحیدی معتزله همان تشبیه و الحاد منکران توحید است. ۲ - پانویس
۳ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله « عقائد معتزله و نقد آن (توحید)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۲۴ |